جدول جو
جدول جو

معنی آزرده

آزرده
آزاردیده، رنجیده، رنجه شده، دلتنگ، ملول، جراحت دیده، برای مثال مشو شادمان گر بدی کرده ای / که «آزرده» گردی گر آزرده ای (فردوسی - ۷/۴۴۶)
تصویری از آزرده
تصویر آزرده
فرهنگ فارسی عمید