معنی آتش زا
- آتش زا
- زایندۀ آتش، آنچه آتش از آن تولید شود، کنایه از مؤثر
واژههای مرتبط با آتش زا
آتش زا
- آتش زا
- آنچه که از آن آتش پدید آید زاینده آتش
آتش زا
- آتش زا
- که آتش تولید کند
آتش پا
- آتش پا
- تندرو، تیزرو، بی قرار، بی آرام
آتش زاد
- آتش زاد
- که از آتش زاده است
آتش پا
- آتش پا
- مجازاً تندرو. دوان:
باز در بستندش و آن درپرست
بر همان امید آتش پا شده ست.
مولوی.
جنیبت بس که آتش پای گشته
هلال نعل پروین سای گشته.
امیرخسرو دهلوی
آتش زنه
- آتش زنه
- چخماق
آتش زدن
- آتش زدن
- موجب افروختن آتش در چیزی شدن سوزانیدن
آتش دان
- آتش دان
- اجاق، منقل
آتش بس
- آتش بس
- متوقف کردن تیر اندازی
