جدول جو
جدول جو

معنی آبرومند

آبرومند
آبرودار، با آبرو، دارای اعتبار و شرف، عفیف، بامناعت
تصویری از آبرومند
تصویر آبرومند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آبرومند

برومند

برومند
بالغ، رشید مثلاً جوان برومند، بارور، باثمر، میوه دار،
میوده دهنده مثلاً درخت برومند،
خرم، شاداب مثلاً زمین برومند،
کامیاب، برخوردار مثلاً شاه برومند
برومند
فرهنگ فارسی عمید