جدول جو
جدول جو

معنی اهل قبور

اهل قبور
مردگان، درگذشتگان، بی جان، بی حس و حرکت، نابود شده، بسیار شیفته، عاشق، خاموش شده، خشک، لم یزرع
تصویری از اهل قبور
تصویر اهل قبور
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اهل قبور

اهل قبور

اهل قبور
مردگان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). اصحاب قبور
لغت نامه دهخدا

اهل قبله

اهل قبله
مسلمانان، به اعتبار این که رو به قبله نماز می کنند
اهل قبله
فرهنگ فارسی عمید

اهل قبله

اهل قبله
آنانکه رو به قبله نماز کنند. (آنندراج). مسلمان. مسلم
لغت نامه دهخدا

اهل وبر

اهل وبر
مردمی در عربستان که در زیر چادرهای پشمی زندگی می کردند و اغلب دارای شتر و گوسفند بودند، تازیان چادرنشین، بدوی
اهل وبر
فرهنگ فارسی عمید