کلمه اشاره و ضمیر مفرد غایب است به معنی او (با زیادت یا)، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : دریغ فر جوانی و عز اوی دریغ عزیز بودم از این پیش همچنان سپریغ، شهید، چون یکی جغبوت پستان بند اوی شیر دوشی زو به روزی یک سبوی، طیان، ارتاب ... از وی تیغ و شمشیر خیزد سخت با قیمت که اوی را دو تاه توان کردن، (حدود العالم)، برفتند پیران بنزدیک اوی چو دیدند آن رای تاریک اوی، فردوسی، گفت در خانه اویم همه عمر شمع کاشانۀ اویم همه عمر، جامی
اِواء. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جای گرفتن. (منتهی الارب). بامأوی شدن و بامأوی بودن. (تاج المصادر بیهقی). مأوی گرفتن. (المصادر زوزنی). رجوع به اواء شود. اواء. (ناظم الاطباء). جای گرفتن. (منتهی الارب). رجوع به اواء شود
در فارسی به کار می رود پدر منسوب به اب پدری، در تداول فارسیان این کلمه را بمعنی پدر بکار برند و ابوی من ابوی تو ابوی او گویند و بدین معنی در بعضی نوشته ها هم بکار رفته است
برادرم برادر من نامی که جوانمردان و ایباران (عیاران) بر یکدیگر می نهادند برادر من، نامی است که فتیان (جوانمردان) هم طریقتان و هم مسلکان خود را بدان مخاطب میداشتند و میخواندند