معنی افلیج - فرهنگ فارسی عمید
معنی افلیج
- افلیج
- مفلوج، آنکه به بیماری فلج مبتلا باشد، فلج شده، فالج
تصویر افلیج
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با افلیج
افلیج
- افلیج
- لمس اندام زمینگیر آنکه تمام یا قسمتی از بدن وی سست و بی حرکت شده باشد فالج شده
فرهنگ لغت هوشیار
افلیج
- افلیج
- فالج. سستی و فروهشتگی که درنیمۀ بدن یا در تمام آن حادث گردد. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
افلاج
- افلاج
- فالج شدن و بیحس و حرکت گردیدن عضو. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
افجیج
- افجیج
- رودباری با وادی فراخ. (منتهی الارب). رودبار با وادی فراخ. (ناظم الاطباء). رودباری جاودان فراخ. (آنندراج). وادی وسیع. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا