معنی اصل دار - فرهنگ فارسی عمید
معنی اصل دار
اصل دار
با اصل و نسب، اصیل، نجیب، نژاده، پاک فطرت، پاک سرشت، اصل پاک، آزاده نژاد، با اصل، استخوٰان دار اصل داران (اصل داران پاک): مردمان پارسا و مقدس، انبیا و اولیا
تصویر اصل دار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اصل دار
اصول دار
اصول دار
در هیأت نوازندگان کسی را گویند که اصول نگاه دارد یا با اشارات دست و چوب و با ضرب آنان را به اصول رهبری کند. آنکه با طبل یا دف یا دورویه (دایره) اصول نگاه دارد و خوانندگان و رقاصان و ورزشکاران را رهبری کند
لغت نامه دهخدا
اثر دار
اثر دار
موء ثر با اثر کارگر عامل چیزی یا کسی که اثر و نشانی از خود بجا میگذارد
فرهنگ لغت هوشیار
اسپ دار
اسپ دار
دارنده اسب صاحب اسب نگاهبان وپرورشگر اسب اسپ دار، فرمانده لشکر سردار سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.