جدول جو
جدول جو

معنی نمکزار

نمکزار
جایی که از آن نمک استخراج کنند، شوره زار، معدن نمک
تصویری از نمکزار
تصویر نمکزار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نمکزار

نمکسار

نمکسار
نمکزار، جایی که از آن نمک استخراج کنند، شوره زار، معدن نمک
نمکسار
فرهنگ فارسی عمید

نمکسار

نمکسار
نمک زار. کان و معدن نمک. (ناظم الاطباء). مَلاّحه. (یادداشت مؤلف) :
دل ستم کش عاشق همیشه در کار است
ز شوربختی خود عامل نمکساراست.
سراج (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

نمک زار

نمک زار
زمین شور که در آن نمک فراوان باشد. (ناظم الاطباء). شورستان. مَمْلَحه. مَلاّحه. نمکسار. (یادداشت مؤلف). شوره زار. (فرهنگ فارسی معین) :
چون بیابان سوخته رویش ز اشک شور گرم
چون به تابستان نمک زار بیابان آمده.
خاقانی.
گر نمک زاری شود گیتی به جاست
با جراحت های خندان می روم.
طالب (از آنندراج).
نروید سبزه در هر جا نمک زاری است حیرانم
که خط چون سبز و خرم می کند لعل لب او را.
کلیم (از آنندراج).
، کان و معدن نمک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا