جدول جو
جدول جو

معنی قدم گاه

قدم گاه
جای قدم نهادن، جایی که اثر پایی در سنگ پدیدار باشد
قدم گاه آدم: در روایات، سرندیب که حضرت آدم نخستین بار بر روی زمین در آنجا قدم گذاشت
تصویری از قدم گاه
تصویر قدم گاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قدم گاه

قدمگاه

قدمگاه
جای نهادن قدم، جائی که پای پیامبری یا امامی یا ولیی بانجا رسیده باشد، جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است دهکده ای در 03 کیلومتری شرق نیشابور به مشهد که جای پای مبارک حضرت امام رضا علیه السلام در آن منقوش است و گنبد و بارگاهی دارد و بهمین جهت قدمگاه معروف شده و محل زیارت شیعیان است
فرهنگ لغت هوشیار

قدمگاه

قدمگاه
قصبۀمرکز بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 24هزارگزی خاور نیشابور و سر راه شوسۀ عمومی تهران به مشهد است. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل و سکنۀ آن 1335 تن است. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، انواع میوه جات و شغل اهالی زراعت و کسب و قالیچه بافی است. راه اتومبیل رو دارد. از ادارات دولتی، بخشداری، پاسگاه، ژاندارمری، صندوق پست، تلفن، دبستان، دفتر ازدواج و طلاق و ادارۀ آمار دارد. ساکنین قصبه عموماً سادات هستند و از آثار باستانی بقعۀ قدمگاه امام هشتم و یک قلعه در بالای تپه دارد. دارای 3 کافه و 10 باب دکاکین مختلفه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

قدمگاه

قدمگاه
جای نهادن قدم. جای قدم، طهارت خانه و بیت الخلاء. (آنندراج) ، جائی که پای پیامبری یا امامی و یا ولیی به آنجا رسیده باشد. جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است و گمان برند که جای پای پیامبری یا امامی است
لغت نامه دهخدا

زخم گاه

زخم گاه
محل جراحت، محل ضربت. یا زخم گاه باد محل وزش باد جهت ریاح
زخم گاه
فرهنگ لغت هوشیار

قلب گاه

قلب گاه
میان، وسط، جایی در میدان که قلب لشکر قرار بگیرد، برای مِثال فرامرز با خوارمایه سپاه / بزد خویشتن تیز بر قلب گاه (فردوسی - ۵/۴۶۲)
قلب گاه
فرهنگ فارسی عمید