معنی فراهم شدن فراهم شدن حاصل شدن، به دست آمدنگرد آمدن، نظم و ترتیب یافتن تصویر فراهم شدن فرهنگ فارسی عمید
خرفهم شدن خرفهم شدن نیک و روشن فهمیدن مطلبی در اثر تکرار و بسیار گفتن آن مطلب. خوب درک کردن. مطلبی را کاملاً بر اثر تکرار یاد گرفتن. (یادداشت بخط مؤلف) لغت نامه دهخدا
فرامش شدن فرامش شدن فراموش شدن. از یاد رفتن: هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف با دوستان چنین که تو تکرار میکنی. سعدی. گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود میروی و مقابلی غایب و درتصوری. سعدی. و رجوع به فرامش شود لغت نامه دهخدا