جدول جو
جدول جو

معنی فراهم شدن

فراهم شدن
حاصل شدن، به دست آمدن
گرد آمدن، نظم و ترتیب یافتن
تصویری از فراهم شدن
تصویر فراهم شدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فراهم شدن

فراهم آمدن

فراهم آمدن
حاصل شدن، به دست آمدن، تالیف شدن، گرد آمدن، جمع شدن
فراهم آمدن
فرهنگ فارسی عمید

فراری شدن

فراری شدن
گریزان شدن گریزان شدن گریختن ناچار بفرار گردیدن
فراری شدن
فرهنگ لغت هوشیار

خرفهم شدن

خرفهم شدن
نیک و روشن فهمیدن مطلبی در اثر تکرار و بسیار گفتن آن مطلب. خوب درک کردن. مطلبی را کاملاً بر اثر تکرار یاد گرفتن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

فرامش شدن

فرامش شدن
فراموش شدن. از یاد رفتن:
هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف
با دوستان چنین که تو تکرار میکنی.
سعدی.
گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود
میروی و مقابلی غایب و درتصوری.
سعدی.
و رجوع به فرامش شود
لغت نامه دهخدا