جدول جو
جدول جو

معنی غنیمت دانستن

غنیمت دانستن
کنایه از فایده و سود بردن از آنچه در دسترس است، غنیمت شمردن، برای مثال صاحبا عمر عزیز است غنیمت دانش / گوی خیری که توانی ببر از میدانش (سعدی۱ - ۴۷۲)
تصویری از غنیمت دانستن
تصویر غنیمت دانستن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غنیمت دانستن

غنیمت دانستن

غنیمت دانستن
پروه دانستن از خود دانستن مفت دانستن غنیمت شمردن مغتنم شمردن
غنیمت دانستن
فرهنگ لغت هوشیار

غنیمت دانستن

غنیمت دانستن
غنیمت شمردن. اغتنام. مغتنم شمردن. فرصت شمردن. رجوع به غنیمت شود:
صاحباعمر عزیز است غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش.
سعدی (غزلیات).
غنیمت دان چو میدانی که هر روز
ز عمر مانده روزی میشود کم.
سعدی (بدایع).
هر که را با دوستانی عیش می افتد زمانی
گو غنیمت دان که نادر در کمند افتد شکاری.
سعدی (خواتیم).
شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش.
حافظ.
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفتۀ دیگر نباشد.
حافظ.
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد.
حافظ.
- امثال:
غنیمت دان دمی تا یکدمت هست.
؟ (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

غنیمت داشتن

غنیمت داشتن
کنایه از فایده و سود بردن از آنچه در دسترس است، غنیمت شمردن
غنیمت داشتن
فرهنگ فارسی عمید

غنیمت داشتن

غنیمت داشتن
غنیمت دانستن. غنیمت شمردن. رجوع به غنیمت شود: و غنیمت دارد (پسر کاکو) که ما از اینجا بازگردیم و هر حکم که کنیم بخدمت مال ضمانی اجابت کند و هیچ کژی ننماید. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 14).
- به غنیمت داشتن، غنیمت شمردن. غنیمت دانستن. غنیمت داشتن: بزرگان به غنیمت داشته اند عفو، چون توانستند که به انتقام مشغول شوند. (تاریخ بیهقی). بندگان دیگر باشندبشنودن و کار بستن نیک به غنیمت دارند. (منتخب قابوسنامه ص 2)
لغت نامه دهخدا