معنی غلت زدن غلت زدن در حالت خواب یا دراز کشیدگی بر روی زمین از یک پهلو به پهلوی دیگر گشتن، غلتیدن، غلت خوردن تصویر غلت زدن فرهنگ فارسی عمید
غلط زدن غلط زدن غلتیدن. غلطیدن. گردیدن چیزی بر روی خود. به پهنا گردیدن. غلط خوردن: من آن بنگی رند صوفی وشم که دوزخ زند غلط درآتشم. ملافوقی یزدی (از آنندراج) لغت نامه دهخدا
لت زدن لت زدن سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چَک زَدَن، توگوشی زَدَن، کِشیده زَدَن، تَپانچِه زَدَن، کاز زَدَن، سَرچَنگ زَدَن، صَفعِه زَدَن، صَفع فرهنگ فارسی عمید
لت زدن لت زدن سیلی زدن تپانچه زدن، خدشه بکسی وارد آوردن (یکی بود یکی نبود. چا. 125: 2)، چیزی را با چوب هم زدن و آمیختن فرهنگ لغت هوشیار