جدول جو
جدول جو

معنی علق

علق
هر چیز خوب و گران مایه، نفیس و گران مایه از هر چیز
علق مضنه: چیزی گرانمایه که به آن بخل می ورزند
تصویری از علق
تصویر علق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علق

علق

علق
نود و ششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای نوزده آیه، اِقرا
مقداری از گِل که به دست می چسبد، هر چیز آویخته
در علم زیست شناسی زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد، زَرو، زَلو، جَلو، شَلک، شَلکا، شَلوک، خِرِستِه، مَکِل، دیوَک، دیوچِه، دُشتی
خون، خون بسته
علق
فرهنگ فارسی عمید

علق

علق
بلا و سختی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گروه بسیار، مرگ ها، کارها. (منتهی الارب) (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ عُلقه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

علق

علق
ذو علق، کوهی است از بنی اسد (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب) ، که در آن یومی (جنگی) بزرگ دارند. (از معجم البلدان) (منتهی الارب). و بر بالای آن تخته سنگی سیاه قرار دارد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا