جدول جو
جدول جو

معنی شقاقلوس

شقاقلوس
قانقاریا، مرگ قسمتی از عضو بدن به سبب نرسیدن خون، ضربه، عفونت یا سرمازدگی که بر اثر آن عضو چروکیده و سیاه شود، سقاقلوس
تصویری از شقاقلوس
تصویر شقاقلوس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شقاقلوس

شقاقلوس

شقاقلوس
یونانی تازی گشته تباه اندامی یونانی تازی گشته اندام میری
شقاقلوس
فرهنگ لغت هوشیار

شقاقلوس

شقاقلوس
این کلمه مصحف لفظ یونانی سفاکلوس است و آنرا موت یا فساد عضوی خشک گویند. فساد عضو با نماندن حس، چون حس برجای بود غانغرایا باشد. موت موضعی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سقاقلوس

سقاقلوس
قانقاریا، مرگ قسمتی از عضو بدن به سبب نرسیدن خون، ضربه، عفونت یا سرمازدگی که بر اثر آن عضو چروکیده و سیاه شود، شَقاقلوس
سقاقلوس
فرهنگ فارسی عمید

سقاقلوس

سقاقلوس
به لغت یونانی موت عضو و بطلان حس باشد. (آنندراج) (برهان). ورمی است که عضو را فاسد کند و حس آن عضو ببرد. (بحر الجواهر). رجوع به شقاقلوس شود
لغت نامه دهخدا