جدول جو
جدول جو

معنی شتاب کار

شتاب کار
شتاب کننده، ویژگی کسی که با عجله کاری انجام می دهد
تصویری از شتاب کار
تصویر شتاب کار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شتاب کار

شتابکار

شتابکار
عجول. کرمند. عاجل. کسی که از روی عجله کاری کند. خَدِب. (منتهی الارب). قُلقُل. (منتهی الارب). شتابنده و ساعی. (ناظم الاطباء) :
شتابکارتر از باد وقت پاداشن
درنگ پیشه تر از کوه وقت بادافراه.
فرخی.
مبارزانی همدست و لشکری هم پشت
درنگ پیشه به فر و شتابکار به کر.
فرخی.
صَمَکیک، احمق شتابکار. مَرقِدی ̍، مرد شتابکار. مُشَیَع، مرد شتابکار. لَواهِس، شتابکاران. (از منتهی الارب) ، بی وقار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خراب کار

خراب کار
آنکه چیزی را خراب می کند، در علوم سیاسی کسی که به علت مخالفت با سیاست حاکم بر جامعه، برای آسیب رساندن به تاسیسات تلاش می کند
خراب کار
فرهنگ فارسی عمید

اتاق کار

اتاق کار
اتاقی که برای کار کردن ترتیب بدهند و در آنجا کار کنند
اتاق کار
فرهنگ فارسی عمید

شراب دار

شراب دار
کسی که متصدی امور مربوط به آبدارخانه و شراب نوشی پادشاهان و بزرگان بوده است، ساقی
فرهنگ فارسی عمید