جدول جو
جدول جو

معنی سامیز

سامیز
سوهان، سنگی که برای تیز کردن کارد یا شمشیر و مانند آن به کار می رود، فسان، فسن، سان، سان ساو، سنگ ساو، مسنّ
تصویری از سامیز
تصویر سامیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سامیز

سامیز

سامیز
بمعنی فسان، و آن سنگی باشد که بدان کارد و شمشیر و امثال آن تیز کنند، (برهان) (آنندراج)، سنگ کارد و تیغ، (رشیدی)، قس، سامان، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا

چامیز

چامیز
شاش، اِدرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، اِدرار، پیشاب، بَول، زَهراب، پیشار، پیشیار، میزَک، چامیر، چامین، چَمین، کُمیز، گُمیز، شاشه
چامیز
فرهنگ فارسی عمید