جدول جو
جدول جو

معنی زراسنگ

زراسنگ
گردی به رنگ طلایی که در نقاشی به کار می رود، اکلیل
تصویری از زراسنگ
تصویر زراسنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زراسنگ

زراغنگ

زراغنگ
ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگِستان، زَراغَن، زارغَنگ، زاراغَنگ، برای مِثال زمین زراغنگ و راه درازش / همه سنگلاخ و همه شوره یکسر (عسجدی - ۳۸)
زراغنگ
فرهنگ فارسی عمید

زراغنگ

زراغنگ
زمین ریگناک بوده و زراغن نیز گویند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 263). زراغن است که زمین ریگناک و سخت باشد. (از برهان). زمین ریگناک باشد. (اوبهی) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
زمین زراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.
عسجدی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 236).
ز فیض ابر دستت آب حیوان
برآمد از زمینهای زراغنگ.
شمس فخری (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

زراسگ

زراسگ
زَراسَنگ. یک نوع گرد طلامانندی که بر روی نوشتجات می پاشند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

فرارنگ

فرارنگ
فرانک، پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
فرارنگ
فرهنگ نامهای ایرانی

پارسنگ

پارسنگ
سنگی که در یک کفه ترازو گذارند تا با کفه دیگر برابر گردد پارسنگ پاهنگ
فرهنگ لغت هوشیار