جدول جو
جدول جو

معنی رنگ کاری

رنگ کاری
شغل و عمل رنگ کار، رنگ کردن در و دیوار یا چیز دیگر
تصویری از رنگ کاری
تصویر رنگ کاری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رنگ کاری

رنگ کاری

رنگ کاری
شغل و کار رنگ کار. عمل رنگ کار. رجوع به رنگ کار شود، نیرنگ سازی. حیله گری. چاره سازی. رجوع به رنگ کار و رنگ کردن و رنگ ساختن و رنگ در ذیل معنی حیله و نیرنگ شود
لغت نامه دهخدا

رنگ کار

رنگ کار
کسی که اتومبیل، صنایع چوبی و امثال آن را رنگ می کند
کنایه از حیله گر، مکار، نیرنگ ساز، فریب دهنده، برای مِثال نگه کرد گرسیوز رنگ کار / ز گفت سیاوخش با شهریار (فردوسی۲ - ۶۷۱)
رنگ کار
فرهنگ فارسی عمید

رنگ کار

رنگ کار
آنکه دیوارها و در و پنجره ها را رنگ کند. نقاش، مزور. نیرنگ ساز. محیل و چاره ساز:
نگه کردگرسیوز رنگ کار
ز گفت سیاوخش با شهریار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

ریا کاری

ریا کاری
دو رویی ریواسکاری دو سخنی عمل و حالت ریا کار دورویی منافقی
ریا کاری
فرهنگ لغت هوشیار

جنگل کاری

جنگل کاری
کاشتن درختان بی شمار در زمینی پهناور به منظور ایجاد جنگل
جنگل کاری
فرهنگ فارسی عمید