جدول جو
جدول جو

معنی خاشه روب

خاشه روب
کسی که خار و خاشاک را از زمین جارو می کرده، جاروکش
تصویری از خاشه روب
تصویر خاشه روب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خاشه روب

خاشه روب

خاشه روب
کسی که خیابانها و کوچه ها را پاک کندمامور نظافت اماکن عمومی سپور
خاشه روب
فرهنگ لغت هوشیار

خاشه روب

خاشه روب
کسی که خیابانها و محله ها را پاک می کند. سُپور. مأمور نظافت اماکن عمومی. جاروکش:
تو در پای پیلان بدی خاشه روب
گواره کشی پیشه با رنج و کوب.
اسدی (گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا

خانه روبی

خانه روبی
عمل خانه روفتن. عمل تمیز کردن خانه. رجوع به ’خانه روب’ شود
لغت نامه دهخدا

خانه روبه

خانه روبه
زبیل. خاکروبه. (ناظم الاطباء). آنچه از روفتن خانه از گرد و خاک و ریزه های طعام و جز آن گرد آید. خاکروبه. دم جارو. حواقه. کناسه. سفاره
لغت نامه دهخدا

خاک روب

خاک روب
آنکه خاک و آشغال را از زمین میروبد و پاک می کند، رفتگر
جارو، آلتی برای تمیز کردن خاک و خاشاک و زباله از روی زمین که از برخی گیاهان یا الیاف مصنوعی تهیه می شود، جاروب، مِکنَسِه برای مِثال گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش / خاک روب در میخانه کنم مژگان را (حافظ - ۳۴)
خاک روب
فرهنگ فارسی عمید

خاش رود

خاش رود
نام رودی بوده است در سیستان، صاحب تاریخ سیستان گوید: ... و اکنون پیداست که رود هیرمند و رخدرود و خاش رود و فراخ رود و خشک رود و هرات رود و آب دشتها و کوهها از همه اطراف سیستان و از هزار فرسنگ همه بزره آید و یکی سوراخی است آن را دهان شیر گویند نه بزرگ همه این چندین آب بدان فروشود، هیچ کس نداند که کجا شود مگر خدای تعالی و تقدس و این از عجائبهاست، (تاریخ سیستان ص 15 و 16)، محشی تاریخ سیستان در ذیل ص 179 این رود را منسوب به خواش می داند و می گوید حالاجزء خاک افغان است، (تاریخ سیستان پاورقی ص 179)
لغت نامه دهخدا

خاک روب

خاک روب
کَنّاس، (دهار) (آنندراج)، آنکه خاک روبد:
خاک روبی است بنده خاقانی
کز قبول تو نامور گردد،
خاقانی،
شاهنشه دو کون محمد که هر صباح
آید بخاک روب درش بر سر آفتاب،
علی خراسانی (از آنندراج)،
،
نخج، گیائی درشت باشد که خاک روبان بدان زمین روبند، (فرهنگ اسدی)، جاروب، (آنندراج)، آنچه بدان خاک روبند:
گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را،
حافظ،
چون پر و بال سمندر خاک روب آتشم
ننگ می آید ببوی گل هم آغوشی مرا،
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا