جدول جو
جدول جو

معنی چشفر

چشفر
رد پا خصوصاً رد پای جانوران درنده، نشان پا، جای پا
تصویری از چشفر
تصویر چشفر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چشفر

چشفر

چشفر
بمعنی چشپر است که نشان پا باشد عموماً. (برهان) (جهانگیری) (آنندراج). چشپر و نشان پای. (ناظم الاطباء). چشپر. (فرهنگ نظام). جای پای آدمی. رد پای انسانی. رجوع به چشپر شود، نشان پای سباع خصوصاً. (برهان) (جهانگیری) (آنندراج). نشان پای سباع. (ناظم الاطباء). رد پای جانوران درنده. جای پای درندگان:
تا قیامت به دیده گل چینم
سگت آنجا که چشفر اندازد.
؟ (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

چشگر

چشگر
کسی که امتحان مزۀ چیزی را میکندو چاشنی را معین میکند. (ناظم الاطباء). چاشنی گیر
لغت نامه دهخدا

چشپر

چشپر
بمعنی نشان پا باشد عموماً. (برهان) (آنندراج). بمعنی چشفر است. (جهانگیری). جای نشای پای آدمی. (از انجمن آرا). نشان پا. (ناظم الاطباء). جای پا عموماً. (فرهنگ نظام). چشفر. رد پا. جای نهادن پا. رجوع به چشفر شود، نشان پای سباع را گویند خصوصاً. (برهان) (آنندراج). جای نشان پای سباع. (از انجمن آرا). نشان پای سباع. (ناظم الاطباء). جای پای سباع خصوصاً. (فرهنگ نظام). چشفر. رد پای درندگان. رجوع به چشفر شود
لغت نامه دهخدا

مشفر

مشفر
لفج شتر، و هو للبعیر کالشفه للانسان. ج، مشافر. گاهی بطرز استعاره درمردم هم آید. (منتهی الارب). لب شتر و گاهی بطور استعاره در مردم هم گویند. ج، مشافر. المثل: ’اراک بشر ما احار مشفر’، یعنی ظاهر آن ترا بی نیاز می کند از سؤال باطن زیرا همین که دیدی بشرۀ او را اعم از آنکه فربه باشد و یا لاغر، استدلال می کنی بر کیفیت خوردن آن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لفج اشتر. ج، مشافر. (مهذب الاسماء). لفج شتر. و هو للبعیر کالشفه للانسان. ج، مشافر. (آنندراج). لب شتر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لفج. لنج. لوچه (در شتر). (یادداشت دهخدا). و رجوع به مشفار شود، قوت و شدت، پاره ای از زمین و از ریگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مشفر

مشفر
عیش مشفر، زیستن تنگ و کم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

شفر

شفر
کناره لبه، پلک، کناره چوز، کناره زهدان، رود کنار، تیزی تیغ
شفر
فرهنگ لغت هوشیار

شفر

شفر
شارل خاورشناس نامی فرانسه در قرن 19 میلادی که سیاستنامۀ خواجه نظام الملک را به سال 1891 میلادی و تاریخ بخارا را به سال 1892 میلادی و سفرنامۀ ناصرخسرو را در سال 1881 میلادی با ترجمه فرانسه و تعلیقات و فهارس در پاریس بچاپ رسانده و نیز کتابی به نام منتخبات فارسی به سال 1885 میلادی تألیف کرده است. (از تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 108) (احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 845 و 1121 و ج 1 ص 39). و رجوع به مأخذ اخیر شود
لغت نامه دهخدا