جدول جو
جدول جو

معنی چادرشب

چادرشب
پارچۀ بزرگ و چهارگوش که رخت خواب را در آن می بندند
تصویری از چادرشب
تصویر چادرشب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چادرشب

چادرشب

چادرشب
جامه ای که در آن رختخواب و بستر پیچند. (ناظم الاطباء). چادر رختخواب، چارشب. چارچب:
راحت میخوارگان از پرتو ماهست و بس
بسته در چادرشب مهتاب رختخواب را.
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

چارشب

چارشب
مخفف چادرشب. پارچۀ بزرگ چهارگوشی که رخت خواب در آن بندند و زنان ده چون چادر بسرافکنند. چادر شب:
نازکت چارشب اولیست که بالا افکن
چون درشت است و قوی میرسدت ز آن آزار.
نظام قاری.
گاه گردد سپیج سر در شب
و ربود چارشب مدانش عار.
نظام قاری.
وجب وجب همه شب چارشب بپیمایم
چه صرفها که مرادر نهالی عزبیست.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا

چارشوب

چارشوب
چارسو، (ناظم الاطباء)، بمعنی چارسو است و بترکی چارشو هم میگویند، (شعوری ج 1 ص 329) :
گر شودت مقتضی رفتن بازارها
ورنه مرو بهر هیچ جانب هر چارشوب،
(از شعوری)
لغت نامه دهخدا

چادروا

چادروا
به لغت مردم اصفهان: صبر زرد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا