معنی جاویزن
- جاویزن
- گاویزن، ماده ای شبیه زردۀ تخم مرغ که از میان زهرۀ گاو به دست می آوردند، مهرۀ زهرۀ گاو
اندرزا، گاودارو، گاوسنگ، گاوزهره، گاوزهرج
واژههای مرتبط با جاویزن
جاویزن
- جاویزن
- پارسی تازی گشته گاو شیر از گوج (صمغ) ها گاو سیر گاور شیر
جاویدن
- جاویدن
- ابدالاباد
گاویزن
- گاویزن
- ماده ای شبیه زردۀ تخم مرغ که از میان زهرۀ گاو به دست می آوردند، مهرۀ زهرۀ گاو
اَندَرزا، جاویزَن، گاودارو، گاوسَنگ، گاوزَهرَه، گاوزَهرَج
گاویزن
- گاویزن
- گاو دارو زهره گاو
جاویدن
- جاویدن
- جویدن
گاویزن
- گاویزن
- زهره گاو
گاویزن
- گاویزن
- زهرۀ گاو. و بعضی گویند چیزی باشد مانند سنگ و آن اززهرۀ گاو برآید چنانکه حجرالتیس از زهرۀ گاو کوهی برمی آید و رنگ آن مانند زردی تخم مرغ باشد و چون از زهرۀ گاو برآرند نرم بودو اندک زمانی که در دهن گیرند سخت و محکم شود و آن را مهرۀ زهرۀ گاو هم میگویند معرب آن جاویزن است. (برهان) (آنندراج). در هند آن را گاو روهن خوانند. (آنندراج). رجوع به گاوزهره و گاوسنگ و گاوزون شود
جاویز
- جاویز
- نوعی فحش و دشنام که خفیف تر از جاکش است
داویدن
- داویدن
- ادعا کردن، دعوی کردن، مدعی شدن، ادعا
