معنی تاباندن تاباندن تاباندَن درخشان و روشن ساختن، برافروختن، گرم کردنتاب دادن، پیچ دادن درخشان و روشن ساختن، برافروختن، گرم کردنتاب دادن، پیچ دادن تصویر تاباندن فرهنگ فارسی عمید