کره اسب و خر قوی شده و جز آن دو، کنایه است از زیرک و مجرب. (فرهنگ نظام). مرد کارآزموده و گرم و سرد روزگار چشیده. (آنندراج) : نقش پای ناقه را از رشک می پوشد بخاک چون صبا هرگز ندیدم رند پی پر کرده ای. میرمحمد علی رایح. بیاد نواساز پر کرده پی ز خویشم تهی ساز و بردار پی. ظهوری. طالب دنیا عجب نامردِ پی پر کرده است داده دایم پشت بر دنیا که دنیا رو کند. (از فرهنگ نظام)
کره اسب و خر قوی شده، زیرک و مجرب کار آزموده گرم و سرد روزگار چشیده: طالب دنیا عجی نا مرد پی پر کرده است داده دایم پشت بر دنیا که دنیا رو کند. (فر. نظام. لغ)
سبق برد بر لشکر روم زنگ چو بر گور پی بر کشیده پلنگ. (نظامی) دنبال کرده تعقیب شده، بضربتی پی پا بریده قلم کرده: هر قدمی که نه در راه موفقیت او پوید بتیغ قطیعت پی کرده باد خ
دنبال کرده. تعقیب کرده، قلم کرده. بضربتی پی پایی بریده: چنین چند را کشت تا نیمروز چو آهوی پی کرده را تند یوز. نظامی. هر قدمی که نه در راه موافقت او پوید بتیغ قطیعت پی کرده باد. (سعدی)