جدول جو
جدول جو

معنی پالان گر

پالان گر
پالان دوز، آنکه پالان اسب و الاغ می دوزد، پالان گر
تصویری از پالان گر
تصویر پالان گر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پالان گر

پالانگر

پالانگر
پالاندوز. اَکّاف. قَتّاب:
گویند گرفت یار تو یار دگر
از رشک همی گویند ای جان پدر
جانا تو بگفتگوی ایشان منگر
خرخو بیند که غرقه شد پالانگر.
فرخی.
شبی نعلبندی و پالانگری
حق خویش میخواستند از خری.
نظامی.
نمایند هر شب خران را بخواب
که پالانگران را ببرده است آب.
سلمان ساوجی (ازجُنگی خطی مورخ بسال 651)
لغت نامه دهخدا

پولاد گر

پولاد گر
آنکه پولاد سازد آنکه آلات پولادین سازد، آهنگر: (بدان دست بردند آهنگران چو شد ساخته کار گرز گران... {} پسند آمدش کار پولاد گر ببخشید شان جامه و سیم و زر) (فردوسی) آهنگر، آنکه پولاد سازد
پولاد گر
فرهنگ لغت هوشیار