معنی باز نهادن تصویر باز نهادن باز نهادنباز نَهادَن نهادن، گذاشتن، برجا گذاشتن، قرار دادن چیزی در جایینهادن، گذاشتن، برجا گذاشتن، قرار دادن چیزی در جایی فرهنگ فارسی عمید