معنی اهل قبله

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

فرهنگ لغت هوشیار

فرهنگ فارسی عمید

اهل قبور: مُردگان، درگذشتگان، بی جان، بی حس و حرکت، نابود شده، بسیار شیفته، عاشق، خاموش شده، خشک، لم یزرع

فرهنگ فارسی عمید

چاهو قبله: دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس که در 100 هزارگزی باختر قشم، سر راه مالرو قشم به باسعید واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 90 تن سکنه دارد. آبش از چاه و آب باران، محصولش غلات، شغل اهالی صید ماهی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

اهل الله: مردان متقی و پارسا: مردی از اهل اﷲ رسید و وقوف بمددی را به ایشان تلقین کرد. (انیس الطالبین ص 114). و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود

لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با اهل قبله