در آخر کلمات می آید و بر ندا دلالت می کند مثلاً خدایا، شاها، ملکا، جهاندارا در آخر کلمات می آید و کثرت و تعجب را نشان می دهد مثلاً شگفتا، خوشا، بسا در آخر بن مضارع می آید و معنای فاعلی را می رساند مثلاً دانا، گویا، شنوا در میان برخی کلمات می آید و اسم، صفت یا قید می سازد مثلاً کمابیش، تکاپو، رستاخیز، دوشادوش، لبالب در میان برخی کلمات می آید و بر معنی دلالت نمی کند مثلاً شماردن، راهگذار در آخر یا ماقبل آخر فعل مضارع می آید و معنای دعا دارد مثلاً بماناد، بماندا، بخواندا، بمیراد، مرساددر آخر کلمات می آید و بر ندا دلالت می کند مثلاً خدایا، شاها، ملکا، جهاندارا در آخر کلمات می آید و کثرت و تعجب را نشان می دهد مثلاً شگفتا، خوشا، بسا در آخر بن مضارع می آید و معنای فاعلی را می رساند مثلاً دانا، گویا، شنوا در میان برخی کلمات می آید و اسم، صفت یا قید می سازد مثلاً کمابیش، تکاپو، رستاخیز، دوشادوش، لبالب در میان برخی کلمات می آید و بر معنی دلالت نمی کند مثلاً شماردن، راهگذار در آخر یا ماقبل آخر فعل مضارع می آید و معنای دعا دارد مثلاً بماناد، بماندا، بخواندا، بمیراد، مَرساد