جدول جو
جدول جو

معنی هفت ارکان

هفت ارکان
هفت اندام، هفت عضو بدن انسان، شامل سر، سینه، شکم، دو دست و دو پا، هفت ارکان
تصویری از هفت ارکان
تصویر هفت ارکان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هفت ارکان

هفت ارکان

هفت ارکان
هفت اعضا: (زین گونه گذشت سالیان برهفت کاندرتعب است هفت ارکانم) (بهار)
هفت ارکان
فرهنگ لغت هوشیار

هفت الوان

هفت الوان
هفت رنگ گواژ خوان رنگانگ، هفت رنگ: کرمز نارنجی زرد سبز آبی نیلی بنفش، هفت خوراک آسمانی: نان نمک ماهی سرکه انگبین روغن تره یا سبزی، هفت اختر هفت رنگ اصلی، طعامی که گویند ازآسمان به جهت عیسی علیه السلام نازل شد شامل نان نمک ماهی سرکه عسل روغن وتره، طعامهای گوناگون
فرهنگ لغت هوشیار

هفت اختان

هفت اختان
هفت خواهران هور ماه بهرام ناهید کیوان برجیس تیر
هفت اختان
فرهنگ لغت هوشیار

هفت مردان

هفت مردان
مردان خداکه شامل هفت دسته اند: اقطاب ابدال اخیار (یاایمه) اوتاد غوث نقباء نجباء: (گردن کش هفت چرخ گردان محراب دعای هفت مردان) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

هفت مردان

هفت مردان
مردان خدا که شامل هفت دسته اند، اقطاب، ابدال، اخیار، اوتاد، غوث، نقباء، نجباء
هفت مردان
فرهنگ فارسی معین

هفت الوان

هفت الوان
هفت رنگ اصلی، طعامی که گویند از آسمان به جهت عیسی (ع) نازل شد، شامل، نان، نمک، ماهی، سرکه، عسل، روغن، تره، کنایه از طعام های گوناگون
هفت الوان
فرهنگ فارسی معین

خفته ارکان

خفته ارکان
که رکن های آن از کار بازداشته شده باشد. ساکن شده. ساکن. آرام:
اگر جرعه ای بر زمین ریزی از می
فلک چون زمین خفته ارکان نماید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

هفت مردان

هفت مردان
به معنی هفت مرد است که کنایه از اصحاب کهف باشد. (برهان) ، نیز کنایه از اخیار باشد و گویند سیصدوپنجاه وشش اند در شش مرتبه. سیصد از ایشان در یک مرتبه باشند و چهل در یک مرتبه و هفت در یک مرتبه و پنج در یک مرتبه و سه کس در یک مرتبه و بالاتر از اینها قطب است، قوام عالم به وجود اینهاست. (برهان) :
عشق برکرده به مکه آتشی کز شرق وغرب
کعبه را هرهفت کرده ی ْ هفت مردان دیده اند.
خاقانی.
نه نه آن جمع هفت مردانند
من که باشم که هشتمین باشم ؟
خاقانی.
پس از تحصیل دین از هفت مردان
پس از تنزیل وحی از هفت قرا...
خاقانی
لغت نامه دهخدا