جدول جو
جدول جو

معنی گولخن

گولخن
آتش خانۀ حمام، گلخن، گولخ، گلخان، تون، توشکان
تصویری از گولخن
تصویر گولخن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گولخن

گولخن

گولخن
گلخن: چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را می دان که دود گولخن هرگز نیاید بر سما. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار

گولخن

گولخن
گولخ. گولخ. گلخن. گلخان. گولخان. (حاشیۀ برهان قاطعچ دکتر معین). گلخن حمام. (فرهنگ شعوری). گلخن حمام است که آتشگاه است. (انجمن آرای ناصری) :
صد جان فدای یار من، او تاج من دستار من
جنت ز من غیرت برد، گر درروم در گولخن.
مولوی.
آن نسیمی که بیاید از چمن
هست پیدا از سموم گولخن.
مولوی.
آن گولخن گلشن شود خاکسترش سوسن شود
چون خلق یار من شود کان می نگنجد در دهن.
مولوی
لغت نامه دهخدا

گولان

گولان
جنس نر از گیاه اسل نی بوریا، دارویی که از بیخ درخت شمشاد سازند
گولان
فرهنگ لغت هوشیار

گولخنی

گولخنی
منسوب به گولخن:
شکوه و بوش تو و حشمت ترا چه زیان
ز گفت و گوی دوسه خاکپاش گولخنی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

گولان

گولان
دهی است از دهستان بافت بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 13500گزی خاوری هوراند و 30500گزی شوسۀ اهر به کلیبر، واقع در کوهستان وهوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 146 تن است، آب آن از رود خانه قره سو و چشمه تأمین میشود، محصولات آنجا غلات و برنج و پنبه و سردرختی است و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی است، راه مالرو دارد و محل سکونت ایل حسینکلو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گولان

گولان
دهی است از دهستان انزل بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 47000گزی شمال باختری ارومیه به سلماس. واقع در دره و هوای آن معتدل است. 267 تن سکنه دارد. آب آنجا از چشمه و قنات و محصول آن غلات و توتون و چغندر و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گولان

گولان
نام دوایی است که از بیخ درخت شمشاد سازند. (آنندراج). نوع نر از گیاه اسل. (ناظم الاطباء). شعوری گوید: بر وزن و معنی جولان است که نوع اعلای آن در مکه یافت می شود و آن را به عربی حضیض مکی گویند. (شعوری ج 2 ص 303)
لغت نامه دهخدا