جدول جو
جدول جو

معنی کرم روده

کرم روده
نوعی کرم حلقوی شکل با زندگی انگلی که در رودۀ انسان و حیوان زندگی می کند، آسکاریس، اسکاریس، کرم معده
تصویری از کرم روده
تصویر کرم روده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کرم روده

کرم معده

کرم معده
نوعی کرم حلقوی شکل با زندگی انگلی که در رودۀ انسان و حیوان زندگی می کند، آسکاریس، اَسکاریس، کِرمِ رودِه
کرم معده
فرهنگ فارسی عمید

چرب روده

چرب روده
تکۀ پاک کرده رودۀ گوسفند که با گوشت و چربی پر کرده و پخته باشند، جگرآکند، چرغند، چرب رود
چرب روده
فرهنگ فارسی عمید

چرب روده

چرب روده
چرب رود. جهودانه. چرغند. روده ای که درون آنرا از چربی و پیه و گوشت پرکرده بپزند:
عربی را که بود ساکن بر
جانب ری فتاد رای سفر
دید پیش دکانچۀ طباخ
چرب روده، نفیر زد گستاخ
متعجب که: ’یا عجم ماذا
خذ فلوساً و اعطنی هذا’
عجم از وی گرفت فلس و نهاد
یک بدستی از آن بدستش داد
عرب از بیم دستبرد دغل
استوارش نهفت زیر بغل
ناگهان در میان شور و غلو
چرب رود از کفش فتاده فرو
چون ز نامش نداشت مسکین بهر
تا سراغش کند ز مردم شهر
بغل از خور تهی و کیسه ز دانگ
خرزه بر کف نهاد و میزد بانگ:
’ایها المسلمون ببلده ری
هل وجدتم بمثل هذا شی. ’
جامی.
، قسمتی از اسباب و جوارح شکم. حَویّه. ج، حَوایا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حویهالبطن. (بحرالجواهر) ، قولون. معاء قولون.
لغت نامه دهخدا

کرم خورده

کرم خورده
هر چیز که آن را کرم خورده و فاسد و ضایع کرده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا