جدول جو
جدول جو

معنی کانتور

کانتور
دایرۀ حسابداری در تجارتخانه، کارخانه یا شرکت دیگر
تصویری از کانتور
تصویر کانتور
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کانتور

کنتور

کنتور
دستگاه مخصوص تعیین مصرف برق، آب، گاز و امثال آن ها، دستگاه شمارنده برای کمیّت های مختلف
کنتور
فرهنگ فارسی عمید

کاتور

کاتور
کاتوره: (چه چیز است آنکه باز راست و بازور همی سازد بکار سازش گور) (بگور اندر شود ناگه پیاده برون آید سوار از گور کاتور)
کاتور
فرهنگ لغت هوشیار

کنتور

کنتور
آلتی که مقدار مصرف برق، آب، گاز و غیره را در یک کارخانه یا یک موسسه تعیین کند
فرهنگ لغت هوشیار

کنتور

کنتور
کنتر، دستگاهی برای تعیین کردن مصرف برق و آب و امثال آن ها
کنتور
فرهنگ فارسی معین

کانور

کانور
جای ریختن آرد یا غله در خانه یا دکان که از خشت و گِل یا تخته درست کنند، کَنور، پَرخَو، کُندوک، کُندو، کُندولِه
کانور
فرهنگ فارسی عمید