جدول جو
جدول جو

معنی قصه خوان

قصه خوان
کسی که از روی کتاب برای دیگران قصه بخواند، قصه گو
تصویری از قصه خوان
تصویر قصه خوان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قصه خوان

قصه خوان

قصه خوان
داستان خوان داستان سرا کسی که قصه ها را از روی کتاب برای دیگران خواند، قصه پرداز داستانسرا: در امر معروف و نهی از منکر بنوعی مبالغه فرمودند که قصه خوانان و معرکه گیران از اموری که در او شایبه لهو و لعب باشد
فرهنگ لغت هوشیار

قصه خوان

قصه خوان
قصه خواننده. گویندۀ داستان. قاص:
چه گوید کس از خوبی قصه خوان
که درملک خوبی است صاحبقران.
طاهر وحید (از آنندراج).
شغلی بوده است که در دورۀ صفوی شیوع داشته است، و عده ای از شاعران بدان لقب خوانده شده ان-د
لغت نامه دهخدا

قصه رسان

قصه رسان
پیام رسان نامه رسان آنکه عرضحال را بشاه و امیر رساند عریضه رسان: ای بدرگاه تو برقصه رسان صاحب ری ره نشین سر کوی کرمت حاتم طی
فرهنگ لغت هوشیار

یکه خوان

یکه خوان
ویژگی آوازه خوانی که در مجلس بزم تنها بخواند و همکار و هم آهنگ نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید

بچه خوان

بچه خوان
بچۀ خواننده. کودک که پای منبر واعظ و روضه خوان خوانندگی کند. پامنبری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

یکه خوان

یکه خوان
آنکه در خواندن نغمه محتاج دمکش نباشد. (آنندراج). و رجوع به یکه خوانی شود
لغت نامه دهخدا