معنی قرچ قرچ
- قرچ قرچ
- صدای ساییدن دندان ها به هم، قرچ قروچ، دندان قروچه
واژههای مرتبط با قرچ قرچ
کرچ کرچ
- کرچ کرچ
- قطعه قطعه، تکه تکه، قاش قاش،
برای مِثال به تیغ اگر بکند کرچ کرچ پهلویم / به سان خربزۀ نرم دل خموشم من (سیفی بدیعی - لغتنامه - کرچ کرچ)
قاچ قاچ
- قاچ قاچ
- پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، ریش ریش، ریز ریز، تار تار، لَخت لَخت، شَرحه شَرحه
غرچ غرچ
- غرچ غرچ
- آواز ساییدن دندان به هم با فشار
قاچ قاچ
- قاچ قاچ
- ترک ترک، قطعه قطعه
کرچ کرچ
- کرچ کرچ
- قطعه قطعه تکه تکه: (به تیغ اگر بکند کرچ کرچ پهلو یم بسان خربزه نرم دل خموشم من) (سیفی بدیعی)
قرت قرت
- قرت قرت
- جرعه جرعه
قاچ قاچ
- قاچ قاچ
- قطعه قطعه، ترک ترک
خرچ خرچ
- خرچ خرچ
- حکایت صوت جویدن چیزی تر و زفت چون خیارو مانند آن. نام آواز چیزی چغر چون خربزۀ خام و نارسیده و مانند آن زیر دندان. (یادداشت بخط مؤلف)
قاچ قاچ
- قاچ قاچ
- ارباً ارباً، قطعه قطعه، ترک ترک