جدول جو
جدول جو
Ads

معنی فدا

تصویری از فدا
تصویر فدا
فدا
چیزی که از آن در راه کسی یا برای رسیدن به هدفی صرف نظر می کنند، برای مثال فدای پیرهن چاک ماهرویان باد / هزار جامۀ تقوا و خرقۀ پرهیز (حافظ - ۵۳۶)
صرف نظر کردن از چیزی به خاطر کسی یا برای رسیدن به هدفی،
مالی که در قبال آزاد شدن اسیر پرداخت می شود، سربها، فدیه
فدا شدن: در راه کسی یا مقصودی جان خود را دادن
فدا کردن: صرف نظر کردن از جان، مال یا چیزهای دیگر در راه کسی یا برای رسیدن به مقصودی، برای مثال یار آن بود که مال و تن و جان فدا کند / تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (سعدی۲ - ۶۳۲)
فرهنگ فارسی عمید