چیزی که از آن در راه کسی یا برای رسیدن به هدفی صرف نظر می کنند، برای مثال فدای پیرهن چاک ماهرویان باد / هزار جامۀ تقوا و خرقۀ پرهیز (حافظ - ۵۳۶) صرف نظر کردن از چیزی به خاطر کسی یا برای رسیدن به هدفی، مالی که در قبال آزاد شدن اسیر پرداخت می شود، سربها، فدیه فدا شدن: در راه کسی یا مقصودی جان خود را دادن فدا کردن: صرف نظر کردن از جان، مال یا چیزهای دیگر در راه کسی یا برای رسیدن به مقصودی، برای مثال یار آن بود که مال و تن و جان فدا کند / تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (سعدی۲ - ۶۳۲) چیزی که از آن در راه کسی یا برای رسیدن به هدفی صرف نظر می کنند، برای مِثال فدای پیرهن چاک ماهرویان باد / هزار جامۀ تقوا و خرقۀ پرهیز (حافظ - ۵۳۶) صرف نظر کردن از چیزی به خاطر کسی یا برای رسیدن به هدفی، مالی که در قبال آزاد شدن اسیر پرداخت می شود، سربها، فدیه فدا شدن: در راه کسی یا مقصودی جان خود را دادن فدا کردن: صرف نظر کردن از جان، مال یا چیزهای دیگر در راه کسی یا برای رسیدن به مقصودی، برای مِثال یار آن بُوَد که مال و تن و جان فدا کند / تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (سعدی۲ - ۶۳۲)