جدول جو
جدول جو

معنی غیبت گو

غیبت گو
آنکه بد دیگران را در غیاب آنان بگوید، غیبت گوینده
تصویری از غیبت گو
تصویر غیبت گو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غیبت گو

غیبت گوی

غیبت گوی
آنکه غیبت و بدگویی کند. غیبت کننده: دِلغِماظ، مرد آزمند و غیبت گوی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

غیب گو

غیب گو
آنکه غیب گوید، کسی که از غیب خبر دهد و از اسرار و امور نهانی سخن بگوید
غیب گو
فرهنگ فارسی عمید

غیبتگر

غیبتگر
آنکه کارش غیبت کردن و بدگویی است، غیبت کننده، بدگویی کننده در غیاب مردم
غیبتگر
فرهنگ فارسی عمید

غیبتگر

غیبتگر
بدگو. (ناظم الاطباء). بدگویی کننده. آنکه کارش غیبت و بدگویی از مردم باشد. رجوع به غیبت شود
لغت نامه دهخدا