جدول جو
جدول جو

معنی غات شدن

غات شدن
در بازی نرد گریختن و جفت شدن مهرۀ تک به مهرۀ دیگر یعنی مهرۀ تک را که احتمال کشته شدن آن می رود به مهرۀ دیگر جفت کردن
تصویری از غات شدن
تصویر غات شدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غات شدن

غات شدن

غات شدن
متصل شدن یک مهره - که فرد است - به مهره های جفت یا داخل شدن مهره فردی که در خانه حریف است در مهره های جفت طرف دیگر
فرهنگ لغت هوشیار

غات شدن

غات شدن
اصطلاحی است در بازی نرد: غات شد، یعنی یک مهره که فرد است بمهره های جفت متصل گشت، یا مهرۀ فردی که در خانه های حریف است داخل مهره های جفت طرف دیگر گردید. و گمان میرود این کلمه هم ریشه غاتی باشد که در تداول لهجه های ایران و از جمله لهجه های جنوب خراسان بر مخلوط شدن اطلاق میشود: این آب با خاک غاتی شده، این سرکه آب غاتی دارد، همه اش غاتی پاتی شده، یعنی مخلوط است
لغت نامه دهخدا

قات شدن

قات شدن
نادرست نویس غات شدن زبانزد وینرد شیر یا قات شدن مهره. پیوستن یکی از دو مهره خانه یک بمهره یا مهره های خانه دوازدهم با شش و بش متصل شده مهره ببالاترین مهره ها
فرهنگ لغت هوشیار

قات شدن

قات شدن
قات شدن مهره، پیوستن یکی از دو مهرۀ خانه یک به مهره یا مهره های خانه دوازدهم با شش و بشی درنرد. متصل شدن مهره ببالاترین مهره ها در بازی نرد
لغت نامه دهخدا

مات شدن

مات شدن
حیران و سرگردان شدن. مشوش و مضطرب شدن. (از ناظم الاطباء). سخت متحیر شدن. مبهوت شدن. سخت حیرت زده گشتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، مغلوب شدن شاه شطرنج. باختن در شطرنج. از هر نوع حرکت بازماندن در شطرنج (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، توسعاً مردن:
شد از رنج و از تشنگی شاه، مات
چنین یافت از چرخ گردان برات.
فردوسی.
رجوع به مات شود
لغت نامه دهخدا

مات شدن

مات شدن
مبهوت شدن، بهت زده شدن، متحیر شدن، شهمات شدن، باختن (در بازی شطرنج)
متضاد: بردن، تیره شدن، تار شدن
متضاد: روشن شدن، کدر شدن، ناشفاف شدن
متضاد: شفاف شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد