آنکه کسی را سه مرتبه بر زمین زنند. (فرهنگ فارسی معین) : چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی، ومشعبد افلاک را در مهره بازی چون مهره ببازی داشتی. نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه زین روی از تو ماندم منصوبه هزار (ان). (سندبادنامه ص 304)
داوی است در نردبازی و آن را شش ضرب نیز گویند. (برهان). به اصطلاح نرادان شش بازی راگویند که پیاپی از حریف ببرد و بعضی گویند که داو شش زده بازی از حریف ببرد. (غیاث اللغات) : در مدحت تو به هفت اقلیم شش ضربه دهد سخنوران را. خاقانی. رجوع به شش ضرب شود
مُرَکَّب اَز: دو + ضرب + ه، دوضرب. ضرب در دو نوبت. دوضربه زدن. دوبار. زدن، کنایه است از دوجا متمتع شدن چنانکه دلال از فروشنده و خریدار. (یادداشت مؤلف) ، دورویه. دوجهتی. (فرهنگ فارسی معین)