جدول جو
جدول جو

معنی سینه سوز

سینه سوز
غم و اندوه سخت که دل را آزرده سازد، سوزانندۀ سینه
تصویری از سینه سوز
تصویر سینه سوز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سینه سوز

سینه باز

سینه باز
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار

کینه توز

کینه توز
کسی که در دل از کسی کینه دارد، کینه کش، انتقام گیرنده
کینه توز
فرهنگ فارسی عمید

پینه دوز

پینه دوز
کسی که پیشه اش پینه کردن کفش های پاره و کهنه است، پاره دوز، لاخه دوز، برای مِثال گر به غریبی رود از شهر خویش / سختی و محنت نبرد پینه دوز (سعدی - ۱۲۱)، در علم زیست شناسی حشرۀ کوچک سرخ رنگ با چهار بال که دو بال ضخیم آن بر روی دو بال نازک قرار دارد و از شته های درختان تغذیه می کند، کفش دوز
پینه دوز
فرهنگ فارسی عمید