سردار. (غیاث). منتخب و برگزیده. (آنندراج). رئیس. مهتر. فرمانده: خواجه های سیاه با ریش سفید و سرکردۀ مزبور بوده. (تذکرهالملوک چ 2 ص 18). فهیم بن ثولاء سرکردۀ شرطیان بوده در بصره. (منتهی الارب). در جهان سیم تنان بی حد و سرکرده تویی روز در سال بسی باشد و نوروز یکی. محسن تأثیر (از آنندراج)