معنی سر رسیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی سر رسیدن
سر رسیدن
ناگهان از راه رسیدن، فرارسیدن موعد کاری، فرارسیدن
تصویر سر رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سر رسیدن
سر رسیدن
سر رسیدن
ناگهان رسیدن ناگاه حاضر شدن: به سبب تعمیر جاده راه بسته شد سه اتومبیل دیگر هم سر رسید
فرهنگ لغت هوشیار
بسر رسیدن
بسر رسیدن
کنایه از آخر شدن. (آنندراج: بسر رسید) : خنجر بدست بر سرم آن سیمبر رسید گفتم که چیست گفت که عمرت بسر رسید. قاضی احمد (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا
سررسیدن
سررسیدن
غفلتاً وارد شدن. در همان وقت که ضرور بود حاضر آمدن. فجاءهً درآمدن. غیرمنتظر آمدن، سپری شدن مدت. به انتها رسیدن مدت. به آخر آمدن مدت. (یادداشت مؤلف) : مدت اجاره سررسیده است
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.