جدول جو
جدول جو

معنی روج

روج
روز، مقابل شب، زمان میان طلوع تا غروب آفتاب که هوا روشن است
تصویری از روج
تصویر روج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روج

روج

روج
زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب ختم شود نهار روج مقابل شب لیل. یا روز امید و بیم قیامت رستاخیز. یا روز بخیر سلام و تعرفی است که در روز به شخصی که ملاقات کنند میگویند، شبانه روز: (او را بر تو سه روز حق مهمانی است) (کشف الاسرار 501: 2) یا روز بازار روزی که مردم در جایی جمع شوند و خرید و فروخت کنند، رونق کار و بار گرمی بازار، روزقیامت. یا روز باز خواست روز قیامت. یا روز برات روز جک. یا روز جک (چک) روز پانزدهم شعبان که روز برات است و شب این روز را شب جک و شب برات نامند. یا روز خوش ایام خوش، دوره جوانی. یا روز درنگ روز قیامت. یا روز سیاه (سیه) روز بد یوم نحس، روز ماتم، آزار تشویش. یا روز شمار روز قیامت. یا روز فراخ زمانی که بعد از طلوع صبح تا غروب را شامل است. یا روز کار روز جنگ. یا روز کوشش روز جنگ و جدال. یا روز مظالم رزو دادخواهی، روز قیامت. یا روز نام و ننگ روز جنگ و جدال، روز ساز و آواز. یا روز ننگ و نبرد روز جنگ و جدال، ظاهر آشکار، روزگار دوره فرصت: (امروز روز فلانی است)
فرهنگ لغت هوشیار

روج

روج
ناحیه ای است از نواحی حلب که بین حلب و معره واقع است، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

روج

روج
بر وزن و معنی روز است که بعربی نهار خوانند، (برهان قاطع)، بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم با زاء تبدیل می یابد، و رازی را که منسوب به شهر ری است راجی گویند، (آنندراج) :
به شهر ری به منبر بر یکی روج
همی گت واعظک زین هرزه لایی
که هفت اعضای مردم روج محشر
دهد بر کرده های خود گوایی
زنی بر عانه میزد دست و میگت
بسی ژاژا که ته آن روج خایی،
بندار رازی (از آنندراج)،
و رجوع به روز و روچ شود، غوره، انگور نارس، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)، و رجوع به روچه شود، به هندی نیله گاو را گویند که گاو کوهی باشد، (برهان قاطع)، نیله گاو، (یادداشت مؤلف)، بز کوهی سپیدپای، (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

روجا

روجا
ستاره صبح در گویش مازندرانی، درخشان ترین ستاره شب، آخرین ستاره که تا سپیده صبح میدرخشد
روجا
فرهنگ نامهای ایرانی