جدول جو
جدول جو

معنی دولاغ

دولاغ
چاقچور، شلوار گشاد و بلندی که زنان ایرانی در زیر چادر می پوشیدند، چقشور، چاخچور
تصویری از دولاغ
تصویر دولاغ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دولاغ

دولاغ

دولاغ
جوراب مانندی که همه پا از انگشتان تا کمر را می پوشاند و چاقچور نیز گویند و بیشتر زنان پوشند، (ناظم الاطباء)، چاقچور (از دو + لاغ، به معنی شاخه) : چادر دولاغ کردن، پوشیدن چادر وچاقچور، (یادداشت مؤلف)، در آذربایجان پاپیچی را گویند با حدود چهارانگشت عرض از پارچه یا پشم
لغت نامه دهخدا

دولاب

دولاب
پارسی تازی گشته دولاب چرخاب چرخ چاه چرخ چوبی با دول و ریسمان که با آن آب از چاه میکشند چرخ آب، گنجه کوچک در دار که در ایوان تعبیه کنند دولابه، آسمان فلک. یا دولاب سیمایی آسمان. یا دولاب مینا آسمان، نیرنگ تزویر. چرخی که با آن جهت آبیاری کردن زراعت از چاه آب کشند
فرهنگ لغت هوشیار

اولاغ

اولاغ
بنگرید به الا غ خر، پیک چاپار پست، پیک چاپار پست، حقوق و عوارضی که برای پیکها یا چارپایان متعلق به پیکها میگرفتند (ایلخانان مغول تا قاجاریه) خر، الاغ
فرهنگ لغت هوشیار

اولاغ

اولاغ
الاغ، خَر، جانوری چهارپا و کوچک تر از اسب با گوش های دراز و یال کوتاه، الاغ، درازگوش
اولاغ
فرهنگ فارسی عمید

دولاب

دولاب
چرخ چاه، چرخ چوبی با دول و ریسمان که با آن آب از چاه می کشند، برای مِثال به چرخ اندر آیند دولاب وار / چو دولاب بر خود بگریند زار (سعدی۱ - ۱۱۲)، چو شوریدگان می پرستی کنند / بر آواز دولاب مستی کنند (سعدی۱ - ۱۱۲)، گنجه و اشکاف کوچک دردار که توی دیوار درست می کنند، دولابه، کنایه از آسمان، چرخ، فلک، آنچه بر محوری بچرخد
دولاب
فرهنگ فارسی عمید

دوراغ

دوراغ
دوغ یا ماست که آب آن را گرفته باشند و جرم آن باقی مانده باشد
دوراغ
فرهنگ فارسی عمید