جَمعِ واژۀ دعوه. جمع دعوت که به معنی دعا است. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به دعا شود: قوافل دعوات از زمانه در همه وقت رفیق کوکبۀ صبح کاروان مساست. سلمان (ازآنندراج). - مجیب الدعوات، اجابت کننده دعاها. یکی از نامهای خدای تعالی است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
ابن علی بن حمادبن صدقۀجبائی، مکنی به ابومحمد. مقری نابینا. او از قاریان توانای بغداد و از مطلعان در عربیت بود و به سال 542 هجری قمری درگذشت. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 198 و چ مصر ج 11 ص 112). و رجوع به همین مأخذ شود
جَمعِ واژۀ دَغوه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : رجل ذودغوات و ذودغیات، شخصی که بر یک خلق و یک سخن باقی نمی ماند. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). و رجوع به دغوه شود