جدول جو
جدول جو

معنی درست کردار

درست کردار
درستکار، کسی که کارهایش از روی راستی و درستی باشد، امین، پاک دست، راست کار، صحیح العمل
تصویری از درست کردار
تصویر درست کردار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با درست کردار

درست کردار

درست کردار
درستکار. راست کردار. (آنندراج). استوار کار، امین. (ناظم الاطباء). معتمد
لغت نامه دهخدا

درست کرداری

درست کرداری
عمل درست کردار. درستکاری. درست کردار بودن. رجوع به درست کردار شود
لغت نامه دهخدا

راست کردار

راست کردار
نیکو کار نیک افعال صحیح العمل درستکار:) شخص راست کردار همه جا موفق است، خوش معامله
فرهنگ لغت هوشیار

راست کردار

راست کردار
راست فعل. که کردار براست دارد. نیک افعال و خوش معامله. (آنندراج). نیکوکار و خوش معامله. (ناظم الاطباء). درستکار. راستکار. صحیح العمل. آنکه در کارها رعایت راستی و امانت کند: و گفت خواهد آمد بشما رسول راستگو و راست کردار. (قصص الانبیاء ص 21). و رجوع به راست کرداری شود
لغت نامه دهخدا