جدول جو
جدول جو

معنی داغداغان

داغداغان
از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته
تاغوت، تا، ته، تی، تادار، تادانه، ته دار، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
تصویری از داغداغان
تصویر داغداغان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با داغداغان

داغداغان

داغداغان
درختی است با چوب سخت و خم پذیر و خاکستری رنگ و میوه ای شبیه به زال زالک ولی بسیارکوچک و شیرین برنگ خاکی یا کبود تیره و در قزوین نیز روید، درختی است از تیره اولماسئه و از جنس سلتیس، چهار گونه ازین درخت را در خشک جنگلهای نیم مرطوب شمال و کوهستانهای استپی دیده اند و گااوبا می گوید جز سه گونۀ آن را ندیده است، نامی است که در گرگان و ارسباران و خلخال و قزوین باین درخت دهند و در تهران ’تا’ گویند یا ’ته’، در کتول توغدان، و در گرگانرود تی گیله، نامهای دیگر آن: اِلمیس، مَیس، تخم، تا، تادانه، تادار، ته دار، تاغدارن، توغدان، تی گیله، ته، چوب نظر، تایله، تاغوت، توغ است، رجوع به تادانه و رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 231 شود
لغت نامه دهخدا

داغداغه

داغداغه
درختی که بجنگلهای ایران یافت میشود و برای نجاری و سوخت است
لغت نامه دهخدا

دغدغان

دغدغان
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته
تاغوت، تا، تَه، تی، تادار، تادانه، تَه دار، تی گیلَه، تایلَه، تاه
دغدغان
فرهنگ فارسی عمید

دغدغان

دغدغان
داغداغان. تادانه، که درختی است. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به داغداغان و تادانه در همین لغت نامه و در دایرهالمعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا

دغدغان

دغدغان
دهی از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنۀ آن 251 تن. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا