جدول جو
جدول جو

معنی پک زدن

پک زدن
دود سیگار یا قلیان یا چپق را با نفس به دهان کشیدن
تصویری از پک زدن
تصویر پک زدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پک زدن

پک زدن

پک زدن
یک بار دود سیگار وغلیان و چپق وچیزی بدهان و گلو در کشیدن یک بار دود دادن سیگار و چپق و قلیان و غیره کشیدن دود کشیدن با نفس عمیق سیگار را کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پک زدن

پک زدن
یک بار دود غلیان و سیگار و چپق و مانند آنرا بدهان و گلو درکشیدن
لغت نامه دهخدا

پس زدن

پس زدن
عقب زدن دور کردن، جا گذاشتن بدنبال گذاردن: همشاگردیهایش را پس زده
فرهنگ لغت هوشیار

پی زدن

پی زدن
لگیدن چارپا از پا از پی لنگیدن، تپق اسب و غیره، قدم زدن گام نهادن رفتن: بسوی صید گاه یار پی زن حبای دیده را بر جوش می زن. (زلالی خونساری)، پی بریدن (ستوران را) اسب: ز بسکه اسب هوا را نرفته ایم از پی چو رو برو شده با خصم اسب پی زده ای
فرهنگ لغت هوشیار