معنی آمیزه
آمیزه
آمیخته، مخلوط، مزاج، طبیعت، آمیزش، اختلاط، امتزاج
تصویر آمیزه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آمیزه
آمیزه
آمیزه
تلفیق
فرهنگ واژه فارسی سره
آمیزه
آمیزه
آمیخته، مخلوط
فرهنگ لغت هوشیار
آمیزه
آمیزه
آمیخته، مخلوط، کسی که ریش جوگندمی دارد. آمیژه هم گویند
فرهنگ فارسی معین
آمیزه
آمیزه
سرشت، آمیخته، مخلوط، ممزوج
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آویزه
آویزه
آپاندیس
فرهنگ واژه فارسی سره
آمیزش
آمیزش
ترکیب، اختلاط، مقاربت
فرهنگ واژه فارسی سره
آموزه
آموزه
درس، تعلیم
فرهنگ واژه فارسی سره
گمیزه
گمیزه
محلول
فرهنگ واژه فارسی سره
آویزه
آویزه
گوشواره، گوشوار
فرهنگ لغت هوشیار