معنی وازنش - فرهنگ فارسی عمید
معنی وازنش
- وازنش
- دفع، راندن از نزد خود، دور کردن، رد کردن، پس زدن
تصویر وازنش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با وازنش
وازنش
- وازنش
- عمل دفع و پس زدن. (از واژه های فرهنگستان). رجوع به وازدن شود
لغت نامه دهخدا
واکنش
- واکنش
- کار یا حرکتی که شخصی در برابر کار یا حرکت شخص دیگر انجام می دهد، عکس العمل
فرهنگ فارسی عمید