جدول جو
جدول جو

معنی گوژانگبین

گوژانگبین
زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، نحله، منگ، منج، کبت
تصویری از گوژانگبین
تصویر گوژانگبین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گوژانگبین

گوژانگبین

گوژانگبین
نحل. زنبورعسل: السحاء، آن نبات که گوژانگبین بخورد انگبین از آن خوشتر آید. (مهذب الاسماء). چنین است در دو نسخۀ خطی مهذب الاسماء، و در نسخه ای دیگر: آن نبات که گوزانگبین از آن خوشتر آید. و در منتهی الارب ذیل لغت سحاء آمده است که: گیاهی است خاردار که زنبورعسل آن را خورد و شهد آن در نهایت خوبی است، و بنا به شرح فوق علی الظاهر گوژ به معنی زنبورعسل است
لغت نامه دهخدا

گوژ انگبین

گوژ انگبین
زنبور عسل: السحاد آن نبات که گوژ انگبین بخورد انگبین از آن خوشتر آید
فرهنگ لغت هوشیار

گژانگبین

گژانگبین
گزانگبین. شیرخشت. و بعربی مَن ّ گویند. (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 302 ب). رجوع به گزانگبین شود
لغت نامه دهخدا

گل انگبین

گل انگبین
گُلَنگبین، معجونی که با برگ گل، گلاب و عسل درست کنند، جُلَنجبین
گل انگبین
فرهنگ فارسی عمید

گل انگبین

گل انگبین
معجونی که از گل سرخ و انگبین (عسل) یا قند تهیه کنند و آن در طب قدیم جهت تقویت تجویز میشده: گر بر کران دجله کسی نام او برد آب انگبین ناب شود گل گلانگبین. (عمادی مروزی رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار

کوژ انگبین

کوژ انگبین
نحل. ثول. (مهذب الاسماء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

گل انگبین

گل انگبین
گلی که با انگبین آمیزند چنانکه گلقند. گلی که با قند آمیزند. (فرهنگ رشیدی) :
گر بر کران دجله کسی نام او برد
آب انگبین ناب شود گل گل انگبین.
عمادی مروزی (از احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 1192).
، معجونی از گل سوری و عسل. (مفاتیح) ، دارویی که با گل و انگبین سازند، مانند: گلقند و گلشکر. جلنجبین. گلشکر:
زاهد گفتا چه جای این است
این نیست گیا گل انگبین است.
نظامی.
کو کسی کو گل انگبین نخورد
مخوراد آن کسی که این نخورد.
نظامی
لغت نامه دهخدا

گزانگبین

گزانگبین
شکرک مترشح از بوته های گز را انگبین گویند. این شکرک سفت و شکننده و دارای قند و الکل های مختلف است و خواص دارویی دارد از جمله بعنوان مسهل جهت اطفال و ضد راشی تیسم استعمال میشود. بعلاوه از آن نوعی شیرینی بنام گز درست میکنند و مخصوصا گزی که در اصفهان تهیه میشود از انواع مرغوب این شیرینی است. گز بویژه در اواخر تابستان بدست میاید بدین طریق که در زیر درختچه های گز چادر می اندازند و با چوب محکم به شاخه ها میزنند و مواد مترشحه را جمع آوری میکنند گز خوانسار طرفه خشک انگبینگزانجبین سمسار
فرهنگ لغت هوشیار

گزانگبین

گزانگبین
شکرک مترشح از بوته های گز را گزانگبین گویند. این شکرک سفت و شکننده و دارای قند و الکل های مختلف است و خواص دارویی دارد. از جمله به عنوان مسهل جهت اطفال و ضد راشیتیسم استعمال می شود. به علاوه ازآن نوعی شیرینی به نام گز درست می کنند
فرهنگ فارسی معین